لوگو2

بهداشت روان در تک فرزندان

دسته بندی :blog, سبک زندگی, سلامت، بهداشت و پزشکی 12 اردیبهشت 1400 5249
بهداشت روان در تک فرزندان

بهداشت روان در تک فرزندان

بهداشت روان در تک فرزندان
فرزندآوری در سراسر تاریخ از کار کردهای مهم خانواده بوده است. ترغیب خانواده ها به داشتن یک فرزند سبب شده تا والدین با شعار دو فرزند کافی است در عمل به یک فرزند اکتفا کنند. تک فرزندی گرچه پدیده جدیدی نیست اما در جامعه ما در هیچ زمانی مانند الان فرگیر نبوده است. در میان آموزه های اسلامی نه تنها به تک فرزندی توصیه نشده بلکه با آن مخالفت و با رعایت شرایطی دعوت به ازیاد نسل شده است بگونه ای که در قرآن کریم تکثیر نسل به عنوان یکی از مهمترین اهداف ازدواج معرفی شده است.
 سلامت روانی تک فرزندان
 تک فرزندی بر سلامت روانی کودک نیز تاثیری منفی دارد. در این زمینه حرف ‌های دکتر حسین ملک افضلی، استاد آمار حیاتی دانشگاه تهران شنیدنی است. این متخصص در گفتگو با ایرنا اذعان می ‌کند : «تک فرزندی در آینده ممکن است تاثیر منفی بر سلامت روان کودک در بزرگسالی بگذارد.»
 به گفته او ، این مشکل سبب می ‌شود تا نیم قرن دیگر واژه‌هایی چون «عمو، خاله، عمه و دایی» برای نسل ‌های جدید، تاریخی و غریب شوند!
براساس گفته‌ های این استاد می ‌توان نتیجه گرفت که اگر همه زوج‌ های جوان بخواهند تسلیم باور تک فرزندی شوند شبکه خانواده به شدت محدود می ‌شود و به این ترتیب فرصت ارتباط ‌های اجتماعی در رفت و آمدهای خانوادگی کم خواهد شد و در نهایت وابستگی آنها به شبکه خانوادگی نیز بی ‌رنگ می‌ شود.
 ملک افضلی معتقد است بی ‌همبازی و بی ‌هم‌صحبت ماندن تک فرزندها آنها را به خلأ عاطفی دچار می ‌کند که این خلأ با کودک رشد می‌ کند و در نسل‌ های بعدی آنها تاثیری منفی می ‌گذارد.
 از دیدگاه فرهادی، جای خالی کودکی دیگر در خانواده سبب می‌ شود تک فرزندها درک کاملی از سهیم شدن و مشارکت اجتماعی نداشته باشند و بسیاری از فرصت‌ های تربیتی که باید با حضور کودکی دیگر شکل بگیرند، از آنها دریغ شوند.
 تک فرزندها معمولا دیر یاد می‌ گیرند که چطور باید با کودکی دیگر ارتباط برقرار کنند، چطور مشاجره ‌ای را بین خودشان و او مدیریت کنند، چگونه اسباب بازی ‌هایشان را با هم قسمت کنند، با چه روشی با او بر سر موضوعی به تفاهم برسند و حتی در مواردی از خواسته خود به خاطر او بگذرند.
 پیشتر اشاره کردیم که امکان دارد خانواده‌ های تک فرزند به فرزندسالاری دچار شوند اما آسیبی کاملا متفاوت با فرزندسالاری نیز این خانواده‌ ها را تهدید می‌ کند. وقتی همه امکانات یک خانواده به یک کودک اختصاص می‌ یابد سطح انتظارات والدین از او به شدت بالا می ‌رود و آنها انتظار دارند تنها فرزندشان در هر رقابتی بهترین باشد اما این انتظار، تک فرزند را مضطرب و پریشان می ‌کند.

 جامعه ‌ای با خانواده ‌های تک فرزند

 تک فرزندی علاوه بر تاثیرات ناخوشایندش بر خانواده، بر جامعه هم تاثیری نه چندان مطلوب دارد. فرهادی در این مورد می‌ گوید: «به هم خوردن توازن میان شمار زنان و مردان هم از دیگر عواقب تک فرزندی است. چرا که ممکن است بیشتر زوج ‌های جامعه یک جنس به خصوص را ترجیح دهند و به این ترتیب فراوانی جنس دیگر کاسته می‌ شود که این مشکل در آینده، آنها را با مشکلاتی در زمینه‌ های گوناگون از جمله ازدواج مواجه می ‌کند.»

 وقتی تک فرزندی امری ناگزیر می ‌شود

 گاهی محفوظ نگه داشتن تعداد اعضای خانواده روی مرز سه نفر امری گریزناپذیر است اما این دلیل نمی ‌شود همه آسیب ‌هایی که تک فرزندان را تهدید می ‌کنند و درباره‌ شان صحبت کردیم نصیب فرزند شما شوند و مسلما راه‌ هایی وجود دارند که با استفاده از آنها می‌ توانید مضرات تک فرزندی را کاهش دهید.
 برای مثال به طور غیرمستقیم به او در دوستیابی کمک کرده و پیوندش را با دوستان شایسته ‌اش تقویت کنید به خودتان یادآوری کنید که قرار نیست او در همه چیز فوق ‌ا‌لعاده و بی ‌نظیر باشد، اگر علائمی از اضطراب و افسردگی در کودکتان مشاهده کردید با روانشناسی که تخصص کودک و نوجوان دارد مشورت کنید.
هرگز به فرزندتان باج ندهید، سطح وابستگی او را نسبت به خودتان کاهش دهید، سعی کنید او را با اعتماد به نفس بار بیاورید و سرانجام این که فراموش نکنید یک پدر و مادر ایده‌آل، پدر و مادری نیستند که به همه درخواست‌ های کودک‌شان بدون سنجش آنها پاسخ مثبت بدهند!
در ادامه به برخی از آسیب های تک فرزندی با رویکرد روان شناسی و علوم تربیتی اشاره می کنیم:

فرزند سالاری

در خانواده های تک فرزندی، بیش از حد به خواسته ها و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده روی والدین در برآوردن خواسته های تنها فرزندشان مشاهده می شود. هر چند این خواسته ها غیر منطقی، بلند پروازانه و فراتر از توان و بنیه مالی خانواده و یا حتی بیرون از مرزها و حدود قانونی و شرعی باشد.
این توجه بیش از حد والدین و قرار دادن فرزند در کانون توجهات اثرات سوئی بر شخصیت کودک دارد. اینگونه کودکان غالباً حساس، زودرنج، پرتوقع و کم صبر هستند، نمی توانند عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند. این کودکان از جامعه پیرامون شان انتظار دارند همانند والدین با آن ها رفتار کرده و چتر حمایتی خود را بر سر آنان بگسبرانند.
تک فرزندها کمتر با مشکلات مواجه شده و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و … قرار نمی گیرند و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی و روانی است تجربه نمی کنند. در بسیاری از اوقات از آنجا که دنیای واقعی کاملا مطابق میل و خواسته ای کودکان و پاسخگوی توقعاتشان نیست، دچار سرخوردگی و ناسازگاری می شوند. به علاوه فرزند سالاری مانع شکل گیری شخصیت فعال فرزند می شود. شخصیت فعال شخصی است که بر اساس آن، فرد نسبت به نگرش و رفتار خود هشیار است، به راحتی تصمیم گرفته، کار خود را با اعتماد به نفس به پیش برده و آن را به اتمام نیز می رساند و کمتر دچار تردید می شود.

بلوغ زودرس

فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است. ولی در دومین دوره کودکی اش نقش همسالان بارزتر می شود و مهارت های زیادی را از آنان می آموزد. وجود خواهر یا برادر بزرگ تر نیز می تواند مهارت های لازم برای اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر فرزند تک باشد به ناچار باید در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجربه ای از کودکی و نوجوانی خود نداشته و با بازی ها، کارها و نقش های این گروه سنی آشنا نیست و یک دفعه پرشی به دوران مسئولیت پذیری بزرگسالان خواهد داشت. وی از لحاظ روحی و روانی بسیار سریعتر رشد کرده و دنیا را از دید بزرگسالان می بیند. حضور در چنین خانواده ای که فقط شامل افراد بالغ است سبب بلوغ زودرس کودک می شود. از عوارض بلوغ زودرس این است که کودکان در مقابل استرس های زمان جوانی قرار گرفته و نمی دانند چه باید بکنند. آنها از نظر جسمی نشانه های بلوغ را دارند؛ ولی تجربه کافی ندارند. در این شرایط در هر دو جنس، به دلیل افزایش تمایل به شهوت، رفتارهای ناهنجاری همچون خود ارضایی شیوع پیدا می کند.

کم شدن روابط اجتماعی و عدم جامعه پذیری

فضای زندگی خانوادگی توأم با فرصت های کافی برای روابط متقابل متنوع بوده، برای فرزندان الگوهای رفتاری و زمینه های تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را به وجود آورده و از عوامل موثر در بهبود مهارت در روابط اجتماعی است. اما در خانواد ها هسته ای و محدود و با فرزندان کم و به خصوص تک فرزند، برخورداری از فضای زندگی خانوادگی ممکن نیست.
گرایش به انزوا، افسردگی، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی های رایانه ای و انفرادی، ترس یا تنفر از حضور در گروه های اجتماعی از جمله خصوصیات تک فرزندهاست. زندگی در کنار برادر یا خواهر روحیه جامعه گرایانه کودک را تقویت کرده و مدیریت در روابط اجتماعی را به وی می آموزد. هم دلی و هم سویی با افراد خانواده، عشق ورزی و سهولت در برقراری ارتباط با افراد هم سن در جامعه و مدرسه از اصلی ترین ویژگی های فرزندان خانواده های دارای بیش یک فرزند است.
محدودیت روابط اجتماعی در خانواده های تک فرزند می تواند دنیای روانی و اجتماعی افراد را محدود جلوه دهد و در این شرایط اگر مشکلی برای فرد به وجود آید ممکن است پیامدهای تهدید کننده ای پدید آورد، زیرا فرد می ترسد با از دست دادن یک نقطه ای امید و اتکا نتواند به کانون دیگری چشم امید داشته باشد.
همچنین وقتی روابط محدود است، جزئیات آن می تواند اشتغال ذهنی زیادی برای افراد ایجاد کند. برای مثال دیده می شود که مادر با مشاهده ی کوچکترین احتمال آسیب یا بیماری فرزندش سراسیمه و آشفته می شود یا هر رفتار ظاهرا غیر عادی کودک را نشانه ای از پدیدآیی مشکل رفتاری و اخلاقی او می داند، یا پدر با بروز کوچکترین مشکل در زندگی خانواده دچار حالت اضطراب و دستپاچگی می گردد و البته توجه به جزئیات رفتاری در این گونه خانواده ها سبب در گیری های کم اهمیت در خانواده نیز می شود.

کاهش انسجام خانواده

یکی از مؤلفه های خانواده منسجم، پیوند های عاطفی و میزان وابستگی فرزندان به والدین و بالعکس است. به همان میزان که وابستگی متعادل ضروری و دارای مزایای فراوان است افراط و تفریط در آن دارای آسیب بوده و مشکل زا ست. در خانواده های تک فرزند میزان وابستگی دارای افراط و تفریط است. به این معنا که گاهی اوقات فرزند به سبب اشتغال والدین مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین هست. تعدد فرزندان می تواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل گیری وابستگی متعادل باشد.
کاهش وابستگی فرزندان به خانه و خانواده در خانواده های  تک فرزند سبب احساس تنهایی عمیق، ترویج فرهنگ استقلال طلبی، افزایش میل به فرار، کم شدن قبح تک زیستی و تجرد، کاهش قداست و اهمیت تشکیل خانواده و افزایش سن ازدواج می شود. در حاشیه ی شهرها که اصولا خانواده ها جدا شده از شبکه خویشاوندی هستند شاهد افزایش کودک آزاری کودکان رها شده و افزایش بزه هستیم.

تضعیف شبکه ی ارتباطی خویشاوندی

تجربه و ادراک مستقیم روابط انسانی در قالب زندگی” خانوادگی” به شکل سنتی آن، احساس ناشی از داشتن” خواهر ” یا “برادر” و در شبکه روابط خویشاوندی مثل”عمو” ، “عمه”، “دایی” و “خاله” است که عامل پیوندها و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی نخستین هستند. سیاست تک فرزندی می تواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل بر آمده از این خانواده ها به سمت انزوا و تنهایی سوق داده می شوند.
به علاوه خانواده هایی با فرزندان بیشتر با نشاط تر هستند و در یک خانواده ی کامل که به مثابه یک سیستم است هر نسبتی اعم از برادر خواهر عمو عمه خاله و دایی در آن حضور دارند. بر اساس تحقیقات روان شناسان رفتار های پسری که خواهر دارند به هنجار تر از رفتارهای پسری است که خواهر ندارد. یک متخصص کودکان و روانکاو معرف انگلیسی، بر این باور است که ارتباط با خواهر و برادر نقشی مهم و اساسی در رشد و شکوفایی کودک ایفا می کند. این ارتباط در او میل به بازی و سرگرمی ایجاد میکند، این امکان را فراهم می سازد تا نقشهای متفاوتی را بازی کند، به او کمک می کند تا خلاقیت و خودجوشی اش را افزایش دهد، به او فرصت می دهد تا خشم و پرخاشگری اش را ابراز کند و به او می آموزد تا این حس را هدایت کند؛ همان چیزی که او را برای زندگی در جامعه و رویارویی با افراد آماده می کند.
کاهش اقتدار والدین پیامد دیگر تضعیف شبکه خویشاوندی و روابط خانوادگی است. در یک سیستم خانوادگی کامل، همگان فرزندان را به پدر و مادرشان ارجاع می دهند این کار سبب شکل گیری یک اقتدار درون شبکه ای و نهادینه شدن الگوی هرمی قدرت در خانواده به صورت غیرمستقیم در ذهن کودک می شود. ایجاد اقتدار توسط خود والدین و به دور از شبکه خویشاوندی اصولا آسیب های بسیاری چون بروز خشونت یا دیکتاتوری والدین را به عهده خواهد داشت. در صورتی که این اقتدار به شکل طبیعی در درون شبکه خویشاوندی شکل می گیرد.
شبکه خویشاوندی در پرورش دینی و مذهبی فرزندان نیز تاثیر مستقیم دارد. الگوپذیری در کودکان امری طبیعی بوده و آنان پیوسته از رفتار اطرافیان خود اثر می پذیرند این نوع آموزش که آموزش مشاهده ای و غیرمستقیم است در تربیت کودک بسیار موثر است.

جایگزینی رسانه

رسانه ها مانند دریچه ای به جهان خارج در دیدگاه ها و رفتارهای افراد مؤثر هستند؛ کم شدن ارتباطات کلامی، در خانواده های کم جمعیت، سبب حاکمیت رسانه های تصویری می گردد، این امر تغیر الگوی ارتباطی در خانواده را به همراه دارد. کودک یا نوجوانی که از تنهایی رنج می برد به دنبال جایگزینی برای اوقات فراغت خود است در نتیجه به تلوزیون، جاذبه های گرافیکی و هیجان های کاذب در بازی های رایانه ای و دنیای مجازی رو می آورد.

برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.

ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام، تلگرام و آپارات دنبال کنید

 

راه آسان‌تری برای ارتباط با کاربران‌مان پیدا کرده‌ایم :) عضویت در کانال

مطالب زیر را حتما بخوانید:

  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه:
0