نیما یوشیج
نیما یوشیج
نیما یوشیج
علی اسفندیاری مشهور به ( نیما یوشیج ) و متخلص به نیما فرزند خان زاده ابراهیم خان اعظام السلطنه نوری از شاعران بسیار نامی معاصر است . وی در سال ۱۲۷۴ یا۱۲۷۶ خورشیدی در دهکده ی یوش از توابع نور مازندران متولد شد .
این روستا در دل کوهستان های جنگلی دامنه البرز واقع است که از زلالی آب چشمه ساران سیراب می شود .
پدرش ابراهیم خان مردی دلاور و از سوارکاران و تیراندازان به نام خطه مازندران و مادرش ( طوبی) از خاندان علم و هنر بود . پدرش در هنگام گله داری و در هوای آزاد کوهستان ، تیراندازی و سوارکاری را به علی نوجوان می آموخت و مادرش که اهل شعر و هنر بود ، با خواندن اشعاری از حافظ او را سر شوق می آورد .
مانند همه ی بچه های روستا ، خواندن و نوشتن را نزد ملای سخت گیر و خشن ده آموخت ، خاطرات تلخ و شیرینی از این دوران دارد .
خود او می گوید :
( من در مدرسه خوب کار نمی کردم . فقط نمرات نقاشی به دادم می رسید اما بعد ها در مدرسه مراقب و مورد تشویق یک معلم خوش رفتار به نام « نظام وفا » شاعر به نام امروز می باشد مرا به خط شعر گفتن انداخت )
نیما از این پس شروع به شعر گفتن کرد . تشویق های مکرر نظام فا ، روح نا آرام و سرکش شاعر جوان ما را مهار کرد و ذوق و استعداد او را بارور ساخت . در حاشیه شعری که نیما در جواب شعر موشح نظام وفا سرود ، نوشت : روح ادبی شما قابل تعالی و تکامل است ، من مدرسه را به داشتن چون شما فرزندی تبریک می گویم . این دوره همزمان با جنگ جهانی اول بود . نیما می گوید : در این دوره من اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواندم . در همین دوران بود که تابستان ها هنگام فراغت به یوش می رفت و این سنت را تا اواخر عمر ادامه داد .
در طلیعه ی جوانی دلباخته دختری دلربا گشت اما این عشق و دلداگی به جهت اختلاف مذهب به نا کامی گرایید و وصل ، ممکن نگشت . بعد از این تلخ کامی ، نیما به صفورای چادرنشین دل باخت . صفورا ذوق و طبعی شاعرانه داشت و با الهامی که از مظاهر طبیعت می گرفت به تدریج بر ذهن و فکر نیما اثر گذاشت و از این پس نیما در اشعارش با طبیعت زبست .
( پدر نیما میل داشت که او با صفورا ازدواج کند ولی صفورا – مرغ آزاد بیابانی – حاضر نشد به شهر آید و در قفس زندگانی شهر نشینان زندانی شود . ناگذیر از هم جدا شدند )
نیما بعد از دومین شکست و برای رهایی از رویای تلخ و شیرین عشق و عاشقی به درس و بحث و علم و شعر پناه برد و عشق به شعر جانشین عشق به صفورا گردید در بهار ۱۳۰۵ با ( عالیه جهانگیر ) ازدواج نمود و صاحب پسری به نام ( شراگیم ) شد .
وی نخستین شعر خود را در سال ۱۳۰۰ هجری منتشر کرد . نیما در آشنایی با ادبیات اروپایی دست به تجدد ادبی زد و شکستن عروض و قواعد ادبیات کهن پارسی زد و با این کار خود پیشوای شاعران نوپرداز معاصر شد . در مضامین اشعار او جنبه مردمی بیشتر رعایت شده و به ادبیات عامیانه بسیار نزدیک است . این شاعر هم به سبک کهن و هم به شیوه ی نو شعر سروده است از کارمندان وزارت فرهنگ بود و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی به تهران بازگشت و رهسپار زادگاه خود یوش گردید . و به کار های خانوادگی پرداخت از سال ۱۳۱۷ تا سال ۱۳۲۰ عضو هیئت تحریریه ی مجله موسیقی بود . ( ارزش احساسات ) عالی ترین اثری است که از وی در این مجله به یادگار باقی است پس از آن سال ها در انتظار خدمت به سر برد . در سال ۱۳۲۹ خورشیدی بار دیگر به کارهای مطبوعاتی دعوت شد و در اداره کل انطباعات و انتشارات وزارت فرهنگ مامور بررسی کتابها و نقد اشعار شد .
نخستین مجموعه ی اشعار وی در زمان حیاتش به سال ۱۳۳۴ خورشیدی به کوشش دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی در ۳۵۲ صفحه در تهران چاپ و منتشر شد .
مشهورترین آثار منظوم وی ( محبس )،( قصه ی رنگ پریده )،( افسانه ) و ( برای دل های خونین ) می باشد و قسمتی از اشعار محلی خود را به نام ( روحا ) تنظیم کرده است .
فهرست کتاب هایش به شرح زیر است :
ماخ اولا – شعر من – ناقوس – شهر صبح ، شهرشب – آهو و پرنده ها – یادداشت ها – قلم انداز – دنیا خانه من است – نامه های نیما به همسرش – عنکبوت و فریادهای دیگر – کندوهای شکسته – آب در خوابگه مورچگان – حکایات و خانواده ی سرباز
جلد اول مجموعه ی کامل آثار نیما یوشیج به کوشش سیروس طاهباز و نظارت شراگیم یوشیج در سال ۱۳۶۴ خورشیدی در ۷۱۶ صفحه به قطع وزیری در تهران چاپ و منتشر شده است .
عاقبت این شاعر نو پرداز در سال ۱۳۳۸ شمسی در سن شصت و پنج سالگی به اثر بیماری ذات الریه دارفانی را وداع گفت و آرامگاهش در زادگاهش است .
شعر او : در مطالعه ی شعر نیما آن چه نخست جلب نظر می کند دید تازه او به طبیعت و جهان است . به همین جهت موضوع و مضمون هایی در شعر او راه یافته که در آثار دیگران یا طرح نشده یا بدان زاویه مورد توجه نبوده است . نکته دیگر نظر اجتماعی و اقتصادی نیماست . در بسیاری از اشعارش و نیز شعرهای سمبولیک و انتقادی که ناگذیر پیچیده تر است و همین گونه معانی را هربار به نوعی که احساس کرده به صورتی تازه و بی سابقه عرضه داشته است . انس با طبیعت و همدلی با آن از ویژگی های شعر نیماست .
شعر نیما از این حیث با آثار دیگران بسیار متفاوت است . وی همان گونه که در زندگانی عملی به روستا و کوهسار و جنگل دل بستگی داشت در شعرش نیز این حالت منعکس است . توجه او به انواع درختان ، گیاهان ، پرندگان ، حیوانات ، حشرات و همه ی موجودات یادآور نوعی دقت نظر است که در آثار شعرای مغرب زمین دیده می شود . انعکاس رنگ محلی در شعر نیما از صفات شعر راستین و فطری است . اما مهمترین و بارزترین ویژگی شعر نیما بدعتی است که او در موسیقی شعر با کوتاه و بلندی مصراع ها و جابه جایی قافیه ها پدید آورده است .
نیما وزن را برای شعر لازم و حتمی می داند بر همان اساس وزن شعر فارسی مبنی بر امتداد مصوت ها و تکیه ی کلمات منتهی نه آن چنان که در شعر قدیم وزن بیت یا مصراع ، مغایر تعیین وزن شعر به شمار می آمد زیرا طول مصراع ها در شعر وی یکسان و برابر نیست ، نیما در صدد است به جای آن که مصراع را معیار وزن شعر قرار دهد به کل پیکره ی اثر و مجمو ع مصراع ها یک صورت موسیقایی و آهنگین ببخشد .
موضوع دیگر قافیه در شعر نیما ست ، شعر نیما مقفی است است لیکن ، نه آن صورت مکرر و مرتب که قافیه در شعر سنتی رعایت شده است . قافیه در شعر نیما جای ثابت ندارد که درست در همان موضع تکرار شود . بنابراین نیما برای قافیه نیز اهمیت خاصی قائل است به این معنی که مقامی مهمتر از از تکرار خود به خود در پایان مصراع ها می تواند داشته باشد بلکه رکنی است آهنگین برای تفکیک مطلب و نیز معطوف نگه داشتن مطالب به هم پیوسته به یکدیگر .
برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.
ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام، تلگرام و آپارات دنبال کنید
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.