هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی نوعی مهارت عاطفی است که تعیین می کند از احساسات و هیجان های خود چگونه به بهترین نحو استفاده کنیم و فکر را در مسیری درست به کار گیریم. طبق نظریه مایر، هوش هیجانی مربوط به توانایی استدلال دقیق در مورد احساسات و استفاده از احساسات و دانش عاطفی برای تقویت فکر است. طبق تحقیقات سه دهه اخیر، هوش هیجانی، از تعامل هوش و احساس و ظرفیت فرد برای درک و مدیریت احساسات حاصل میشود. مفهوم هوش هیجانیِ متشکل از پنج مؤلفه مختلف خود آگاهی، خود تنظیمی، مهارتهای اجتماعی، همدلی و انگیزه است که اولین بار توسط دانیل گلمن، روانشناس و نویسنده ارائه شد:
خود آگاهی (Self-Awareness): خودآگاهی به ظرفیت شناخت و درک احساسات و درک احساسی از نحوه تأثیر اعمال، حالات و عواطف دیگران اطلاق میشود و شامل پیگیری احساسات و مشاهده واکنشهای مختلف هیجانی و همچنین تشخیص صحیح احساسات است. خودآگاهی، درک اینکه چه احساس، نقاط قوت و محدودیتهایی داریم و چه کاری در ارتباط با آن انجام میدهیم را به یکدیگر مرتبط میکند و با گشودگی در برابر تجارب مختلف، ایدههای جدید و آموختن از تعاملات اجتماعی همراه است.
خود تنظیمی (Self-Regulation): این جنبه از هوش هیجانی شامل بیان مناسب احساسات است. خودتنظیمی بر انعطافپذیری، کنار آمدن با تغییرات و مدیریت تعارضات و شرایط دشوار یا پرتنش و آگاهی از چگونگی تأثیر اعمالِ شخص بر دیگران و پذیرش مسئولیت این اقدامات اشاره دارد.
مهارتهای اجتماعی (Social skills): این مؤلفه هوش هیجانی به تعامل خوب با افراد دیگر اشاره دارد که شامل استفاده از درک احساسی خود و دیگران برای برقراری ارتباط روزمره و تعاملهای اجتماعی است. مهارتهای مختلف اجتماعی عبارتند از: گوش دادن فعال، ارتباط کلامی، مهارتهای ارتباطی غیرکلامی، رهبری و ایجاد رابطه.
همدلی (Empathy): همدلی به این معنی است که شما می توانید احساس دیگران را درک کنید. این مؤلفه هوش هیجانی، به فرد امکان میدهد تا بر اساس شناخت احساسات خود، به دیگران پاسخ مناسب دهد و افراد را قادر میسازد تا پویایی قدرت را درک کنند که در همه روابط اجتماعی، به ویژه در روابط کاری نقش دارند. همدلی شامل درک پویایی قدرت و چگونگی تأثیر این احساسات و رفتار و همچنین درک دقیق موقعیتهایی است که پویایی قدرت به اجرا در میآیند.
انگیزه (Motivation): انگیزه به عنوان یکی از اجزای هوش هیجانی، به انگیزش ذاتی اشاره دارد. انگیزه ذاتی به این معنی است که فرد به جای اینکه انگیزه پاداشهای بیرونی مانند پول، شهرت و شناخت را داشته باشد، برای تأمین نیازها و اهداف شخصی هدایت میشود. افرادی که انگیزه ذاتی دارند، با غوطهور شدن در یک فعالیت، پویایی را نیز تجربه میکنند. آنها به احتمال زیاد عمل محور بوده و اهداف تعیین میکنند. چنین افرادی معمولاً به موفقیت و جستجوی راههای بهبود نیاز دارند، همچنین متعهدانهتر و با ابتکار بیشتری عمل میکنند.
EI یا EQ؟ کدام درست است؟
در متنها و سخنرانیهایی که دربارهی هوش هیجانی میخوانیم و میشنویم، دو اصطلاح EQ و EI هم زیاد دیده میشوند.
اصطلاح EI مخفف Emotional Intelligence است و از نخستین روزهایی که مفهوم هوش هیجانی مطرح شد، استفاده از آن رواج یافت. معمولاً نوشتهها و مقالههای رسمی، استفاده از EI را ترجیح میدهند.
اصطلاح EQ کمی تجاریتر است و به تقلید از ضریب هوشی یا IQ (مخفف Intelligence Quotient) ساخته شده است.
وقتی EI را به کار میبریم، منظورمان هوش هیجانی به شکل کیفی است (مثلاً به صورت کاملاً کیفی، از اصطلاحهای هوش هیجانی بالا و هوش هیجانی پایین، یا اهمیت هوش هیجانی حرف میزنیم؛ بدون اینکه منظورمان واقعاً مقدار عددی هوش هیجانی باشد).
اما اگر از EQ استفاده میکنیم، قاعدتاً منظورمان این است که هوش هیجانی را به شکل یک شاخص عددی مد نظر داریم. اگر شاخص واضح و پرسشنامه شفافی را تعیین نکرده باشیم و صرفاً مدام EQ را در برابر IQ قرار دهیم، میتوان گفت در حال استفادهی تجاری از این بحث علمی هستیم.
برای مشاهده مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.
ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام، تلگرام و آپارات دنبال کنید
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد. چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.